نسبت میان ایرانیت و اسلامیت و تشیع
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۳۳۳۶۸
اگر با نگاه تاریخی و جامعه شناختی نگاه کنید میبینید که نمیتوان سهم مهم تشیع را در شکلگیری هویت ایرانی نادیده گرفت. تشیع برای ما ایرانیان صرفاً یک برداشت مذهبی و اعتقادی از دین اسلام نیست؛ چنان که معمولاً از آن چنین برداشتی وجود دارد، بلکه بخشی از هویت ملی ماست. طبعاً من اینجا منظورم تشیع در مفهوم تمدنی آن است که خیلی شمولگراست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تشیع حتی قرنها قبل از دوره صفوی، یکی از مؤلفههای حفظ هویت ایرانی بوده است. سببش هم روشن است؛ تشیع با دین رسمی خلیفگان در تعارض بود. هر وقت قدرت ولو به نحو اقلی به دستش میرسید تلاش میکرد دستگاه خلافت را تضعیف کند. تضعیف دستگاه خلافت راهی بود برای تقویت فرهنگ ملی ایرانی به اشکال مختلف. شما یک نمونهاش را در شاهنامه فردوسی میبینید که خود شیعی مذهب بود. اسماعیلیان فاطمی یا بعدتر نزاری هم مانعی برای استقرار خلافت عباسی و امرای دست نشانده آنها بودند. زبان فارسی در میان شیعیان برای قرنها قبل از دوره صفوی ابزاری برای مقابله با سیطره ایدئولوژی خلافت بود. بهطور خاص، اسماعیلیان الموت در تقویت زبان فارسی تلاش کردهاند. در دوره سلجوقی شیعیان ری و عراق عجم با همکاری با بخشی از دستگاه اداری سلجوقیان عملاً راه را بر فعلیت یافتن سیطره جناح عباسی در درون دستگاه سلجوقی میبستند. خواجه نصیر طوسی با همراهی هوشمندانه با مغولان، راه را برای سقوط خلافت عباسی به نفع شکل گرفتن یک نظم سیاسی نوین ایرانی در دوره ایلخانی در برابر مصر و شام که عملاً استمرار خلافت عباسی و نظام مشروعیت دینی آن را طلب میکردند، هموار کرد. از آن دوره است که اصطلاح ملی «ایران» دیگر بار در ادبیات سیاسی بهطور گستردهای تجدید شد و یادآور هویت مستمر ایرانشهر دوران قبل از اسلام بود.
این موضوع یعنی سهم تشیع در شکلگیری هویت ملی ایرانی در مورد دولت صفوی، نقطه عطف خود را تجربه میکند. صفویه دولت ملی را بر پایه تشیع بنیاد نهادند یا به تعبیر بهتر تجدید کردند. ایرانی که امروز میشناسیم ایرانی است که صفویه در تجدید هویت ملی آن سهم اصلی را دارند. نه تنها کلیت وحدت سرزمینی و هویت ملی ما ریشه در دوران صفوی دارد، بلکه نسبت میان مؤلفههای اصلی هویت ایرانی یعنی سرزمین تاریخی ایرانشهر، زبان فارسی و تشیع همچنان همان است که در دوره صفوی بر آن استقرار یافت. مناسبات میان مؤلفههای قدرت هم همچنان همان است. منظور من نسبت میان قدرت دینی و قدرت سیاسی است. به زبان دیگر سهم مهم دین و روحانیت در قدرت اجتماعی و سیاسی. البته با همه این مسائل میتوان با نگاه نقادانه برخورد کرد و از برخی قرائتهایی که از میراث صفویه شده، انتقاد داشت. میتوان برخی قرائتهای دینی از تشیع که شاید در دوره صفوی یا قاجار به علل تاریخی و معرفتی شکل گرفته را مورد انتقاد قرار داد، اما نمیتوان منکر اهمیت این دوره در شکلگیری هویت ملی ایرانی شد. دوره قاجار در کلیاتش هم دنباله عصر صفوی است. در بسیاری از تحولات سیاسی دویستساله اخیر که ایران امروز را شکل داده، تشیع و روحانیت حضور فعال داشتهاند. مشروطه را نمیتوان بدون حضور روحانیت شیعه تصور کرد. بعد از آن هم همین است. این حضور ریشه در همان هندسه سیاسی و اجتماعی و هویتی دارد که گفتم به دوره صفوی و بلکه قبل از آن برمیگردد.
من در این چارچوب تعزیهگردانی را در دنباله شاهنامهخوانی و هر دو را مقوم فرهنگ و هویت ملی میدانم. عید نوروز را در کنار عید غدیر میفهمم و دوگانگی بین آنها حس نمیکنم. کما اینکه میان عید غدیر و عید قربان هم تضادی نمیبینم. ایرانیان صدها سال است حتی اگر از لحاظ تعلق مذهبی شیعه نبودند و در شمار اقلیتهای دینی اسلامی و غیر اسلامی هم بودند، باز به همه این مؤلفهها توجه داشتند.
حتی علاقه اهل سنت ایران به اهل بیت (ع)، محدود به دوران صفوی به این طرف هم نیست. از نخستین سدههای اسلامی تسنن در ایران با نوعی دلبستگی به اهل بیت (ع) آمیخته شد. بعداً تصوف و گسترش آن در تسنن و تشیع زمینه این نزدیکی را بیشتر فراهم کرد. بنابراین دولت صفوی بیمقدمه نبود. میدانیم که یکی از پایههای استقرار دولت صفوی در ایران تصوف قزلباشی بود. شیخ صفی اردبیلی خود یک صوفی سنی مذهب متمایل به تشیع بود. احفاد او در شرایطی انتقال از تسنن به تشیع را تجربه کردند که جامعه ایرانی و گرایشهای مذهبی در دوران تیموریان و اخلاف آنان کاملاً آماده برای آن بود. چیزی که مرحوم استاد محمدتقی دانشپژوه از آن به «تسنن دوازده امامی» تعبیر میکند. باز هم تأکید میکنم که مقصود من از تشیع جنبه تمدنی آن است که علاوه بر امامیه، همه سنتهای مذهبی ایرانی علاقهمند به اهل بیت (ع) را در برمیگیرد؛ هم مذهب دارد، هم فرهنگ؛ هم هنر دارد و هم ادبیات و شعر و موسیقی آیینی... حافظ و مولانا و سعدی هم در آن جای میگیرند و همچون کسای پیامبر همه «اهل بیت» را زیر بال و پر خود دارد.
۶۵۶۵
کد خبر 1691100منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دوره صفوی هویت ملی اهل بیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۳۳۳۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اردیبهشت زمان سفر سرزمین لاله های سر به زیر
همشهری- مهدیه تقوی راد: اگر برای تماشای لالههای منطقه حفاظتشده گلستان کوه خوانسار دیر بجنبید و بعد از پایان اردیبهشت به این منطقه سفر کنید، دیگر هیچ لالهای را نمیبینید ، اما نگران نباشید،خوانسار اینقدر اماکن و جاهای دیدنی دارد که دست خالی از این شهر کوهستانی بر نمی گردید.
موقعیت: استان اصفهان، ۱۵کیلومتری جنوب شهرستان خوانسار، روستای دره بید
فاصله با تهران: ۳۹۵کیلومتر
چطور برویم: مسیر آزادراه خلیجفارس و آزادراه امیرکبیر را ادامه دهید بعد از گذشتن از آزادراه کاشان – گلپایگان به سمت خوانسار حرکت کنید.
دیدنیهای اطراف دشت: مسجدجامع خوانسار، خانه حبیبیها، غار و کوه هیکل، آسیاب آبی خوانسار، بقعه بابا عدنان، امامزاده شاهزاده احمد
امکانات: نمازخانه، سرویس بهداشتی، پارکینگ
امکان کمپ زدن: ندارد
پوشش گیاهی: لالههای واژگون، موسیر، گزانگبین، باریجه و انواع دیگری از گیاهان مرتعی، گز علفی، ریواس، کنگر، مرزنجوش، آویشن، گون
معرفی: منطقه حفاظت شده گلستان کوه یکی از باارزشترین گیاهان بومی ایران یعنی لاله واژگون را در خود جای داده است. این منطقه با وجود قرارگیری در کویر مرکزی ایران دارای اقلیمی کوهستانی است و آب و هوای خنکی دارد.
جشن لالههای سر به زیرهر سال در فصل شکفتن لالهها، جشنوارهای در این منطقه برگزار میشود و مردم محلی با سورنازنی، چوببازی و برپایی بازارچه صنایعدستی شکفتن لالههای واژگون را جشن میگیرند. این گلها در میان بوتههای گزانگبین و حتی روی صخرهها میرویند و برخی از گلهای این منطقه خاصیت دارویی هم دارند. بهترین زمان بازدید از این منطقه از فروردینماه تا اواسط خردادماه است. در این منطقه جانوران کمیابی مثل خرس سیاه، گرگ، شغال، تشی (نوعی جونده با بدن پوشیده از خار)، سمور، سنجاب، گراز وحشی، قوچ و میش هم زندگی میکنند. خانه تاریخی ابهریها هم یکی دیگر از دیدنیهای خوانسار است که توسط «حاج سیدمحمدباقر ابهری» بیش از ۲۰۰سال قبل در زمینی ۸۰۰متری ساخته شده است و بهتازگی مورد بازسازی قرار گرفته است. این خانه یادگاری بهجای مانده از دوران قاجار بوده و معماری آن، نقاشیها و گچبریهایش به خوبی معرف سبک آن دوران است.
تماشای جاذبههاپارک جنگلی سرچشمه یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری و جاهای دیدنی خوانسار است. در وسط این پارک حوضچههای زیادی وجود دارد که آب آنها از چشمههای موجود در «کوه سیل» سرازیر میشود. چشمههای متعدد این پارک شامل «چشمه مرزنگوش»، «چشمه شترخون»، و «چشمه پیر» میشود. این چشمهها، آب خنک و گوارایی دارند؛ بهطوری که مردم هم از آب آنها مینوشند، هم مقداری با خود به خانه میبرند. سکوهایی هم برای نشستن مردم در این پارک تعبیه شده است. تپه آریاییها، در روستای رحمتآباد در فاصله ۳۵ کیلومتری شمالشرق خوانسار نیز یادگاری از زمان آریاییهاست که در گذشته غارهایی در دل این تپه قرار داشته که این تپهها را از زیر به هم متصل میکرده و محل زندگی بوده است. هنوز هم آثاری از درهای سنگی در این تپه مشاهده میشود. ساختمانهای خشتی که در چند طبقه بالای غارها از دامنه تا قله بنا شدهاند، شکل خاصی به تپه داده و آن را خاص و منحصربهفرد کردهاند.
اماکن تاریخی-مقبره بابا پیر:در پارک سرچشمه خوانسار قرار دارد و متعلق به شیخ ابا عدنان قریشی، یکی از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری است. این مقبره در دوره صفویه، روی چشمهای به همین نام ساخته شده است و مورد احترام اهالی خوانسار قرار دارد.
خانه حبیبیها : این خانه با سر در باشکوه و معماری بسیار زیبا و کمنظیرش، توجه هر بیننده یا صاحب ذوق و هنری را به خود جلب میکند. هر ساله در ایام محرم، مراسم عزای حسینی در این خانه تاریخی و باشکوه برگزار میشود و به همین دلیل این خانه با نام حسینیه حبیبیها میان مردم شهرت دارد.
مدرسه مریم بیگم صفوی: به حوزه علمیه آیت الله علوی نیز مشهور است، قدیمی ترین مدرسه خوانسار است که در زمان صفویه توسط مریم بیگم شاهزاده صفوی بنا شده است. در سال ۱۱۰۶ هـ. ق همزمان با سلطنت شاه سلیمان صفوی و به دستور مریم بیگم صفوی ساخته شده است. دو لوح سنگی حاوی کتیبه از مدرسه قدیمی و کتیبه سردر مدرسه در موزه ایران باستان نگهداری می شود.
کد خبر 847740 منبع: روزنامه همشهری برچسبها سفر - گردشگری خبر مهم خانواده